دست به کار تابیدنم
و زمان دست به کار گشایش!
می بافم
از تمامی ثانیه ها
یک آبیْ ژاکت گرم
تا چون بید نلرزی
در سردترین تولد برفی ات
و اوست
که می شکافد تکه تکه
ردای پوسیده ی ثانیه ها را
تا در کوتاه ترین شب زمستانی ام
خیلی خوب گفته بودید آخرش رو...سوزاندن فرصت بوسیدن...اونم در کوتاه ترین شب زمستانی
متشکرم
یه مطلب برای یادبود کسی گذاشته ام نظرت راجع به اون شخص چیه؟
خیلی خوب گفته بودید آخرش رو...سوزاندن فرصت بوسیدن...اونم در کوتاه ترین شب زمستانی
متشکرم
یه مطلب برای یادبود کسی گذاشته ام نظرت راجع به اون شخص چیه؟