خرداد را به تماشا بنشین
این موسم آزمون را
این همیشگی پیوستار سرد تاریخ در کشتن
ما را به تماشا بنشین
حلقه های بافته یک زنجیر
گرداگرد حوض نقاشی
لبالب از پرهای ارغوانی گنجشک های تابستان!
از خرداد برایم بدوز کفنی
اینک که رهسپارم
و این همه در من تکرار مکن
که اینک نه خردادست
بل که هنگامه سرد آذر ماه
در آستان کشتزار خشکیده زمستانی است
نفس بکش در این خونباره ی ترک خورده شهرم
تا بدانی
تا ببویی
و بر پوست تارتنک بسته ات
نقش بندد
این آشوبگاه خردادی!
تا خوب در جانت حک شود
که سرزمینم
تک ماه است
یگانه خرداد است!
ممنونم از لطفت مریم عزیز
.
برایم کفنی بدوز
ممنون برای شعر زیبات
منم هوس کردم مرشد و مارگیرتا رو گیر بیارم بخونم
حتما این کار رو بکن